نقطه سر به سر مفهومی تاثیر گذار در دنیای اقتصاد است که برای تحلیل کسب و کار، محاسبه زمان و میزان سودآوری بنگاه اقتصادی و … کاربرد دارد. اصطلاح نقطه سر به سر در واقع به نقطه ای اشاره دارد که میزان درآمد و مخارج در یک شرکت برابر می شود و سود خالص صفر است. تحلیل نقطه سربه سر به صاحبان کسب و کار اجازه می دهد تا با مقایسه میزان سود و هزینه های تولید از وضعیت کسب و کار خود آگاه شوند و با سنجش میزان موفقیت راهبردهای مالی خود، سود دهی را افزایش دهند. در ادامه این مقاله ضمن پاسخ به سوال نقطه سر به سر چیست؟ اطلاعات بیشتری پیرامون مفهوم نقطه سر به سر، محاسبه هزینه ها برای رسیدن به این نقطه و تحلیل صحیح نقطه سر به سر ارائه خواهیم دارد.
منظور از نقطه سر به سر چیست؟
منظور از نقطه سر به سر که در انگلیسی به آن (Break Even Point | BEP) گفته می شود نقطه ای است که درآمد حاصل از یک دارایی با هزینه اصلی آن، برابر میشود. به عبارت دیگر، در این نقطه میزان هزینههای کسبوکار با میزان درآمد حاصل از کسبوکار، برابر میشود. در کوتاهترین تعریف می توان گفت نقطه سر به سر در اقتصاد نقطه ای است که مجموع درآمد کسب و کار، هزینهها را پوشش میدهند و سود خالص صفر است. بنابراین در صورتیکه درآمد بیشتر از نقطه سربه سر باشد کسب و کار سود خواهد کرد و اگر میزان درآمد کمتر از این نقطه باشد، کسب و کار زیان می کند.
هزینه کل در نقطه سر به سر چیست؟
گفتیم که نقطه سر به سر اطلاعات مهمی درباره میزان موفقیت برنامه یک بیزینس ارائه می دهد. بخشی از این اطلاعات آگاهی در مورد هزینه های کسب و کار است. هزینه کل در نقطه سر به سر به مجموع هزینه هایی اطلاق می شود که برای تولید یک محصول یا ارائه یک خدمت از ابتدا تا نقطه مذکور مورد نیاز است. این هزینه ها شامل هزینه های مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با تولید محصول یا ارائه خدمات، هزینه های مصالح، فروش، بازاریابی، مدیریت و سایر هزینه های مرتبط با فرایند تولید یا ارائه خدمات هستند. به طور کلی، هزینه کل در نقطه سر به سر یکی از مهمترین متغیرهای مالی در تجارت است و آگاهی از آن به افزایش کارایی و مدیریت درست هزینه ها و تولید بیشتر کمک می کند.
انواع هزینه ها برای بدست آوردن نقطه سر به سر
هزینه های بدست آوردن نقطه سر به سر یکی از عوامل مهمی است که برای تحلیل این نقطه باید در نظر گرفته شوند. این هزینه ها به دو دسته اصلی تقسیم می شوند که شامل هزینه های ثابت و هزینه های متغیر هستند.
هزینه های ثابت
همانطور که از نام هزینه های ثابت مشخص است این هزینه ها در طول زمان ثابت هستند و با تغییر تولید یا فروش تغییر نمی کنند. به عنوان مثال، اجاره مکان تولید، حقوق پرداختی به کارکنان مستقر و هزینه های مربوط به تجهیزات و دستگاه ها مثالهایی از هزینه های ثابت هستند. بدون در نظر گرفتن این هزینه ها امکان تعیین قیمت صحیح برای محصول یا خدمات ارائه شده وجود ندارد.
هزینه های متغیر
هزینه های متغیر نقطه سر به سر، هزینه هایی هستند که با تغییر تولید یا فروش تغییر می کنند. به عنوان مثال، هزینه های مواد اولیه و هزینه های حمل و نقل مثال هایی از هزینه های متغیر هستند. این هزینه ها با افزایش یا کاهش تقاضا برای محصول یا خدمات تغییر می کنند و باید به دقت مدیریت شوند .
حاشیه فروش چیست؟
کسب و کار زمانی به نقطه سر به سر می رسد که قیمت فروش هر واحد کالا بیشتر از هزینه متغیر هر واحد باشد. در واقع، این اختلاف بین قیمت و هزینه متغیر، هزینه های ثابت را پوشش می دهد تا با برابر شدن درآمد و هزینه نقطه سر به سر حاصل شود. حاشیه فروش یا Contribution Margin، تفاوت بین قیمت فروش یک محصول با قیمت تمام شده برای تولید آن است. به بیان دیگر، حاشیه فروش بخشی از درآمد است که صرف هزینه های متغیر نمی شود. حاشیه فروش را می توان به صورت درصد یا مقدار مطلق بیان کرد اما در بیشتر اوقات به صورت درصدی بیان می شود. به عنوان مثال، اگر حاشیه فروش برای محصولی معادل ۱۰ درصد باشد، با فروش یکمیلیون تومان از آن محصول شرکت مبلغ صد هزار تومان سود می کند. توجه به حاشیه فروش برای کسب و کارها اهمیت زیادی دارد زیرا هر چه حاشیه فروش افزایش یابد سودآوری بیشتر می شود و بالعکس اگر حاشیه فروش خیلی کم باشد، ممکن است بیزینس ها از پس هزینه های تجاری پیش بینی نشده برنیایند و با مشکلات زیادی روبه رو شوند. لازم بذکر است که در حاشیه فروش به برخی از هزینه های پنهان مانند اجاره بها مکان تولید، هزینه بیمه و… توجه نمی شود به همین دلیل حاشیه فروش سود آوری کل بیزینس را نشان نمی دهد.
نرخ حاشیه فروش
نرخ حاشیه فروش یا همان Gross Margin تفاوت قیمت فروش و هزینه تولید یک محصول را نشان میدهد. نرخ حاشیه فروش بصورت درصدی مشخص می شود و برای محاسبه آن باید حاشیه فروش به ازای هر واحد را بر قیمت فروش هر واحد تقسیم کنید. همچنین برای محاسبه حاشیه فروش کل می توانید کل حاشیه فروش برای یک بیزینس را بر کل درآمد تقسیم کنید. نرخ حاشیه فروش یک معیار برای سنجش میزان سودآوری و کارایی کسب و کار است و افزایش آن حاکی از افزایش سودآوری یک بیزینس است.
حاشیه امنیت چیست ؟
حاشیه امنیت برای بیزینس هایی قابل تعریف است که فروش آنها بیش از نقطه سر به سر باشد. در این صورت، اگر میزان فروش در نقطه سر به سر را از میزان فروش فعلی کم کنیم حاشیه امنیت به دست می آید. در واقع «حاشیه امنیت» (Margin of Safety) میزانی از فروش را نشان می دهد که در صورت کاهش آن از فروش کل، بازهم به نقطه سر به سر می رسیم و شرکت دچار ضرر و زیان نمی شود. به عنوان مثال، فرض کنید فروش در نقطه سر به سر برای یک شرکت تولیدی معادل 100 میلیون تومان است و در حال حاضر این شرکت فروشی معادل 130 میلیون تومان را تجربه می کند. حاشیه امنیت برای این کسب و کار معادل سی میلیون تومان است و حتی در صورت کاهش فروش سی میلیونی هم شرکت دچار ضرر نمی شود.
فرمول محاسبه نقطه سر به سر چیست؟
فرمولهای مختلفی برای محاسبه نقطه سر به سر، حاشیه فروش و سنجش میزان سودآوری کسب و کارها وجود دارد. محاسبه عددی نقطه به سر با ارائه بینش دقیق درباره شرایط کسب و کارتان به شما کمک می کند تا شیوه ها و راهبرد های مناسب و ایده های سودآور را اتحاد کنید. شما میتوانید با محاسبه و تحلیل نقطه سر به سر، استراتژیهای قیمتگذاری خود را اصلاح کرده و فرصتهایی برای افزایش درآمد و کاهش هزینهها پیدا کنید.
این فرمول ها شامل موارد زیر هستند:
نقطه سر به سر به ازای هر واحد
نقطه سر به سر به ازای هر واحد کالا یا خدمات مطابق فرمول زیر محاسبه می شود. این نقطه تعداد واحدهایی که باید بفروشید تا به سود برسید را برای شما مشخص می کند. بدیهی است که اگر تعداد واحد هایی که می فروشید کمتر باشد ضرر خواهید کرد.
حاشیه فروش هر واحد ÷ هزینههای متغیر = نقطه سر به سر به ازای هر واحد
اگر این فرمول را به زبان ریاضی بیان کنیم، فرض بر این است که X تعداد واحدهای فروش، TC مجموع هزینههای ثابت و TR مجموع درآمدها است . در این صورت فرمول نقطه سر به سر به شکل زیر تعریف می شود.
FC/(P-V)
FC = هزینههای ثابت
P= قیمت فروش هر واحد
V= هزینههای متغیر هر واحد
نکته : عبارت (P-V) حاشیه سهم واحد نامیده می شود و مقدار آن بخشی هزینههای ثابت واحد فروش را جبران می کند.
فرمول نقطه سر با سر با تعریف حاشیه فروش
اگر در فرمول قبلی از تعریف حاشیه فروش به جای خود آن استفاده کنیم ، فرمول به شکل زیر در می آید.
(هزینه متغیر هر واحد – قیمت فروش هر واحد) ÷ هزینههای متغیر = نقطه سر به سر به ازای هر واحد
تحلیل نقطه سر به سر چند روش دارد؟
از تحلیل نقطه سر به سر یا PEST analysis برای ارزیابی تاثیرعوامل مختلف بر یک بیزینس، میزان موفقیت استراتژی های کسب و کار، سنجش سطح درآمد و… استفاده می شود. در حقیقت، نقطه سر به سر میزان پایداری یک کسب و کار را نشان می دهد و همچنین، میزان فروش لازم برای شروع سوددهی را مشخص میکند. تحلیل این نقطه به شما کمک میکند تا بهترین تصمیمات را در مورد استراتژیها، راهبردها و روندهای آیندهی کسب و کار خود بگیرید. سه روش اصلی برای تحلیل نقطه سر به سر در اینجا معرفی می شوند.
تحلیل قیمت سر به سر
قیمت سر به سر قیمتی است که بهای یک کالا یا خدمت و مقدار پولی که بابت تغییر ارزش و نگهداری آن پرداخت شده را شامل می شود. در واقع، این قیمت هزینه ای است که برای فروش یک محصول تعیین می شود تا هزینه های ثابت و متغیر نگهداری و عرضه آن پوشش داده شود. محاسبه و تحلیل قیمت سر به سر به کسب و کارها کمک می کند تا با تعیین درست قیمت کالا یا خدمات خود از زیان جلوگیری کنند. در این روش تحلیلی با آگاهی از قیمت هر واحد کالا و تخمین میزان فروش می توان میزان فروش برای رسیدن به نقطه سر به سر را محاسبه کرد.
نقطه سر به سر فروش کل
گاهی اوقات شرکتها تمایل دارند درآمد و فروش کل مورد نیاز جهت پوشش دادن هزینههای کل را محاسبه کنند. در این صورت معیار سنجش بر حسب واحد پول خواهد بود و به تعداد کالای فروخته شده ربطی ندارد. این مدل از تحلیل نقطه سر به سر را تحلیل فروش گل می گویند.
نقطه سر به سر تعداد واحد کالای فروخته شده
همانطور که در تعریف نقطه سر به سر اشاره شد، زمانی که درآمد حاصل از فروش بتواند کل هزینه ها. را پوشش دهد به نقطه سر به سر می رسیم . در این روش محاسباتی ابتدا میزان کل هزینه ها محاسبه می شود و با توجه به قیمت تعیین شده برای فروش هر یک واحد کالا ،تعداد واحد کالای مورد نظر برای رسیدن به نقطه سر به سر تعیین می شود.
عوامل تاثیر گذار بر افزایش نقطه سر به سر
افزایش نقطه سر به سر به عنوان یک موضوع تاثیر گذار بر وضعیت سودآوری کسب و کار از اهمیت خاصی برخوردار است. از جمله مهمترین فاکتورهای تاثیر گذار بر افزایش نقطه سر به سر می توان به موارد زیر اشاره کرد.
افزایش تقاضا و افزایش فروش
اگر در یک شرکت تولیدی، تقاضا برای محصولات زیاد شود فروش هم افزایش می یابد. بنابراین، شرکت برای پاسخ به تقاضاها مجبور به افزایش تولید می شود. افزایش تولید هم به نوبه خود موجب افزایش هزینه ها و در نتیجه افزایش نقطه سر به سر می شود.
افزایش هزینهها
یکی دیگر از عواملی که موجب افزایش نقطه سر به سر می شود افزایش هزینه ها ی تولید بدون افزایش میزان تقاضا است. به طور مثال، تغییر در برخی هزینه های متغیر مانند گران شدن تجهیزات یا مواد اولیه موجب افزایش هزینه ها می شود. با ثابت ماندن میزان فروش و سودآوری و افزایش هزینه ها بالانس هزینه و سود تعبیر می کند و نقطه سر به سر افزایش می یابد.
تعمیر ماشین آلات و تجهیزات مهم
هزینه تعمیر ماشین آلات و تجهیزات ضروری از هزینه هایی است که معمولا به صورت ناگهانی به کسب و کار تحمیل می شود.علاوه بر هزینه لازم برای تعمیر دستگاه ها و تجهیزات خراب شده، کاهش میزان تولید به دلیل خرابی این تجهیزات هم باعث افزایش نقطه سر به سر می شود.
عوامل تاثیر گذار بر کاهش نقطه سر به سر
گفتیم که زمانی که یک بیزینس به نقطه سر به سر می رسد درآمد و هزینه ها با هم برابر می شوند و سود خالص مساوی با صفر است. در صورتی که شرایط کسب و کار ایده آل باشد و فروش ادامه دار شود، سوددهی آغاز می شود. هر اندازه که مدت زمان لازم و هزینه ها برای رسیدن به نقطه سر به سر کمتر باشد عبور از این نقطه و آغاز سوددهی با سرعت بیشتری اتفاق می افتد.
سه تکنیک کاربردی برای کاهش نقطه سر به سر
برای کاهش نقطه سر به سر باید سرعت مساوی شدن درآمد و هزینه های ثابت و متغیر را افزایش داد. بدیهی است که برای افزایش سرعت برابر شدن درآمد و هزینه ها یا باید هزینه ها کاهش یابند یا میزان درآمد افزایش یابد. بنابراین، می توان با کاهش هزینه های ثابت و متغیر نقطه سر به سر را کاهش داد همچنین با افزایش قیمت ها و بیشتر شدن درآمد می توان سرعت برابر شدن درآمد و هزینه ها را افزایش داد. بنابراین به طور خلاصه سه تکنیک کاهش نقطه سر به سر عبارتند از :
کاهش هزینه های ثابت
کاهش هزینه های ثابت و متغیر نقش مهمی در کاهش نقطه سر به سر دارد. صاحبان کسب و کار می توانند از طریق مواردی مانند برون سپاری هزینه را کاهش دهند تا سرعت سر به سر شدن درآمد و مخارج افزایش یابد.
کاهش هزینه های متغیر
تحلیل هزینه های متغیر کمی دشوار است اما مدیران یک شرکت باید بتوانند با پیش بینی درست و تحلیل هزینه ها از میزان هزینه های متغیر بکاهند تا بدون اختلال در روند درآمدزایی نقطه سر به سر کاهش یابد.
افزایش قیمت ها
بدیهی است که افزایش درآمد می تواند نقطه سر به سر را کاهش دهد. یکی از روش های افزایش درآمد بدون ایجاد خرج های اضافه، افزایش قیمت ها است. البته باید توجه داشت که علاوه بر افزایش قیمت ها می توان از طریق قیمت گذاری درست و ارائه تخفیفات فصلی با افزایش درآمد نقطه سر به سر را کاهش داد.
مهم ترین مزایا و معایب استفاده از تحلیل نقطه سر به سر در کسب و کار
تحلیل نقطه سر به سر دارای مزایا و محدودیت های خاصی است. از جمله مزایای تحلیل نقطه سر به سر می توان به تخمین تعداد واحدهایی است که برای شروع سوددهی باید به فروش برسند و همچنین کمک به شناخت هزینههای ثابت و متغیر اشاره کرد. بعلاوه، تحلیل سر به سر یک ابزار کارآمد برای پیش بینی سود و زبان محصول و اثرات تغییر قیمت بر فروش است و می تواند به صاحبان کسب و کار کمک کند تا ارزیابی درستی از تقاضاهای آینده محصولات داشته باشند. در کنار این مزایا تحلیل نقطه سر به سر دارای معایب و محدودیتی هایی نیز هست. به عنوان مثال، از آنجایی که در تحلیل نقطه سر به سر فروش ثابت فرض شده، فرض بر ثابت بودن قیمت فروش و هزینههای متغیر هر واحد محصول در کل سطح تولید است در حالیکه در واقعیت کل میزان تولید و فروش و همچنین هزینههای متغیر و ثابت در سطوح مختلف قابل تغییر است. بعلاوه، در طول زمان ممکن است درآمد حاصل از فروش تامین هزینه های متغیر با میزان فروش ارتباط مستقیمی نداشته باشد. بنابراین اگر کسب و کارها با رسیدن به این نقطه اهداف بزرگتری در نظر بگیرند ممکن است کسب و کار با تنش های زیادی رو به رو شود.
مثال نقطه سر به سر
همانطور که اشاره شد، نقطه سر به سر در واقع یک مرز بسیار باریک بین سود و زیان است که در آن کسب و کار هنوز هیچ سود و زیانی را تجربه نکرده است. به عنوان مثال فرض کنید یک شرکت تولیدی ماهانه 12 میلیون تومان هزینه ثابت داشته باشد و هزینه های متغیر برای فروش هر کالا 300 هزار تومان باشد. اگر هر واحد کالا به مبلغ 500 هزار تومان فروخته شود در این صورت تعداد واحدی که باید فروخته شود تا به نقطه سر به سر برسیم معادل 60 واحد کالا است . بنابراین زمانی که 60 واحد کالا به فروش برسد این شرکت به نقطه سر به سر می رسد.
نمودار نقطه سر به سر
نمودار نقطه سربه سر یک نمودار ریاضی است که برای نشان دادن نقطه سر به سر مورد استفاده قرار می گیرد. برای رسم این نمودار دو مولفه درآمد حاصل از فروش کل و هزینه های کلی کسب و کار را روی نمودار نمایش می دهیم. محل تلاقی نمودار مربوط به درآمد کل و هزینه کل نشان دهنده نقطه سر به سر است. به بیان ساده تر، نمودار نقطه سر به رابطه بین درآمد فروش کل TR و هزینه های کل TC را نشان می دهد. برای رسم نمودار نقطه سر به سر بصورت همزمان برای چند محصول، می توان خطی که نشان دهنده جمع حاشیه های سود است و از جمع هزینه های ثابت و سود کل شرکت به دست می آید، را رسم کرد. در شکل زیر یکی از نمودارهای نقطه سر به سر رسم شده را مشاهده می کنید.
سوالات متداول
در ادامه به چند سوال متداول پیرامون نقطه سر به سر و اهمیت آن پاسخ خواهیم داد.
در نقطه سر به سر شرکت سود می کند یا زیان ؟
در این نقطه میزان درآمد با مخارج برابر است بنابراین شرکت نه سود میکند نه زیان
چرا تحلیل نقطه سر به سر برای بیزینس ها اهمیت دارد ؟
تحلیل نقطه سر به سر به صاحبان کسب کار کمک می کند تا از وضعیت هزینه ها و درآمد کار خود آگاه شوند و با محاسبه میزان فروش لازم برای رسیدن به این نقطه، زمان سوددهی را پیش بینی کنند.
حاشیه فروش با حاشیه امنیت چه فرقی دارد؟
حاشیه فروش تفاوت قیمت تمام شده یک محصول با قیمت فروش آن است اما حاشیه امنیت مقدار سود مازاد بر نقطه سر به سر است که در صورت کم شدن آن بازهم کسب و کار ضرر نمی کند.
جمع بندی
نقطه سر به سر یک مفهوم مهم در اقتصاد است که نشان دهنده زمانی است که در یک کسب و کار میزان درآمد مخارج را پوشش می دهد. مخارج هر کسب و کار شامل مجموعه ای از هزینه های ثابت و متغیر هستند که در روند تولید کالا یا خدمات صرف می شوند. زمانیکه مجموعه این مخارج با درآمد شرکت برابر شوند اصطلاحا به نقطه سر به سر می رسیم. در این نقطه کسب و کار نه سود می کند و نه ضرری را متحمل می شود. تحلیل نقطه سر به سر برای پیش بینی میزان فروش لازم برای سوددهی و آگاهی از هزینه های تولید حائز اهمیت است و به کسب و کارها برای سنجش میزان موفقیت ایده های مالی و جذب سرمایه با پیش بینی میزان سود آوری کمک می کند. در این مقاله ضمن ارائه فرمول محاسبه نقطه سر به سر، روش های تحلیل این نقطه را بررسی کردیم. همچنین، مفاهیمی چون حاشیه فروش و حاشیه امنیت که به نقطه سر به سر مرتبط می شوند را معرفی کردیم. از آنجایی که کاهش سودآوری و کاهش هزینه ها برای هر بیزینس از اهمیت زیادی برخوردار است؛ باید مواردی مانند تحلیل حاشیه فروش و نقطه سر به سر و همچنین بررسی عوامل کاهنده و افزاینده این نقطه در برنامه های بیزینس ها گنجانده شود.